حجت الاسلام حبیب الله بابایی:
تقابل با تمدن غرب سردار سلیمانی را ساخت
رئیس پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی اظهار داشت: انسانی مثل شهید سلیمانی بزرگ بودنش حاصل تمدن غرب نیست بلکه در تقابل با آن است و این تقابل است که او را می سازد.
به گزارش بلک بلاگ به نقل از مهر، نشست تخصصی امت شهید و مسأله نظم در جهان اسلام توسط حجت الاسلام والمسلمین حبیب الله بابایی رئیس پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در مؤسسه آموزشی و پژوهشی نفحات برگزار گردید.
در ادامه گزارشی کوتاه از این نشست را با هم می خوانیم:
صحبت از امت شهید یک مرتبه منظور شهیدی است که متعلق است به یک امت. یک مرتبه این است که بر مبنای نگرش قرآنی فردهایی داریم که در مقیاس امت ظاهر می شوند یعنی فردی که خودش تبدیل به یک امت می شود. مانند آنچه امام درباره شهید بهشتی فرمودند که بهشتی یک امت بود. یعنی فردی که وقتی به شهادت می رسد گویا امت به شهادت رسیده است.
در اینجا مرادمان از تمدن، کلان ترین نظام مناسبات انسانی است؛ یعنی اولاً فراخ است ثانیاً یک سیستم است و ثالثاً بین انسان و یک انسان رخ می دهد. این تعریف زمانی خودش را نشان داده است که رقبای این تعریف را بشناسید. وقتی تمدن را در میان انسان و انسان جستجو می کنید باید شاخصهای انسانی و نرم را مورد مطالعه قرار دهید.
با توجه به این معنا از تمدن، عامل شکل گیری تمدن ها انسان ها هستند. البته در الهیات تمدن، تمدن را می توانیم به مثابه فعل الله لحاظ نماییم. در چنین معنایی، اراده انسانی سهم واضحی دارد. هر اراده ای منتهی به شکل گیری تمدن نمی گردد. فقط اراده هایی که در سطح کلان ایجاد می شود مثلاً در سطح جهان اسلام موج ایجاد نماید، چنین اراده، اندیشه و اقدامی وزن تمدنی پیدا می کند.
وقتی پای عامل انسانی به میان می آید مسأله تربیت و تمدن ارتباط تنگاتنگی پیدا می کند. آقای کالینگ وود در کتابش فصلی دارد با عنوان "تمدن به مثابه تربیت" یعنی برای شناخت تمدن نباید شاخص تربیت را بسنجید بلکه باید برای رسیدن به تمدن از دالان تربیت بگذرید.
مارشال هاتسل یکی از شرق شناسان آمریکایی که اسلام شناسی اش قابل توجه است در کتابی با عنوان اعجاز در اسلام در پاسخ به این سؤال که اسلام چگونه توانست از چین تا آندلس را تحت تاثیر قرار دهد، به شخصیت های کاریزما اشاره می کند و این شخصیت را در دنیای اسلام بر شخصیت پیامبر اکرم (صلی الله ضد وآله وسلم) تطبیق می دهد و می گوید این شخصیت بود که اقتدار برای پیوند دادن از چین تا آندلس را داشت. داخل پرانتز باید گفت متأسفانه به سهم بانوان اثرگذار در تمدن کمتر پرداخته شده است.
انسان هایی که سایزشان بزرگ است و جامعیت نسبی دارند که در ادبیات عرفانی به آنها انسان کامل می گوئیم، اهمیت شان در شکل گیری تمدن ها این است که این ها سیستم و نظام کلان درست می کنند و نظام کلان هم به صورت اتومات انسان بزرگ تولید می ک
آیت الله آصفی طرحی دارد با عنوان تربیت جماعت صالحان. در ترکیه آقای فتح الله گولن، یکی از پروژه های اصلی اش در احیای تمدن اسلامی یا بگویید امپراطوری عثمانی، تربیت نسل طلایی است و می گویند تا این نسل تربیت نشود عملاً نمی توانیم نرم افزار تمدن را بالا بیاوریم.
داخل پرانتز بگویم ادبیات تمدنی در جهان اسلام جلوتر از ادبیات تمدنی در ایران است و عملیات تمدنی در ایران جلوتر از عملیات تمدنی در جهان اسلام است.
مالک بن نبی نظریه پرداز الجزایری تعبیر انسان النصف، یعنی انسان پاره و ناقص دارد. این انسان به حقوقش فکر می کند ولی به تکالیفش نمی پردازد. می گوید پاشنه آشیل شکل گیری تمدن چنین انسان هایی هستند؛ هیچ پروژه ای با استمرار نیمه انسان ها در جهان اسلام پیش نخواهد رفت.
این انسان های بزرگ که امواج بزرگی را ایجاد می کنند، فقط با حیاتشان نیست که موج تمدنی ایجاد می کنند، گاهی با مرگ های بزرگ این کار را می کنند.
این یکی از نقطه های عزیمت تمایز تمدن اسلامی با تمدن غربی است، یعنی چطور می توان از پدیده مرگ و شهادت، تمدن ساخت و برای تنظیم مناسبات انسانی، اخلاق و فرهنگ استفاده نمود.
مسیحیت و یهودیت و اسلام هر سه مسأله شهادت دارند اما متأسفانه در دنیای اسلام خیلی کمتر از آنچه در مسیحیت و یهودیت پیرامون شهادت هست، بحث صورت گرفته است. یعنی کتاب های مختلف درباره مرگ شرافتمندانه نوشته اند.
مسئله نظم
برای انسان های بزرگ گاهی شهادت های بزرگ اتفاق می افتد و گاهی شهادت های معمولی. شهید با این وزن تمدنی، تأثیرش در ایجاد نظم اجتماعی چگونه است. تاکید ما بر نظم از این جهت است که نظم یکی از مؤلفه های تمدن است. در ادبیات اجتماعی دو گونه نظم داریم: قانونی (پلیسی) و اخلاقی (خودخواسته)، اما نظم سومی هم داریم با عنوان نظم معنوی. مثل نظم اربعین.
نظم معنوی این گونه رخ می دهد که زائر و خادم هر دو توجه معنوی دارند به یک قطب. ارتباط مشترک این دو با آن شخص سوم، رابطه زائر و خادم را سامان می دهد. یعنی ابتدا زائر و خادم با شخص سوم ارتباط برقرار می کنند و این ارتباط سبب ارتباطی بین آن دو می شود، یعنی این ها در پرتو آن امر مشترک، همدیگر را دوست می دارند و از جامعهی عادلانه بیرون آمده و به جامعه محبت آمیز وارد می شوند.
شکل گیری شهادت یک چنین شخصیت بزرگی مانند شهید سلیمانی امکان دارد نظم قانونی بسازد اما ما به آن کاری نداریم؛ همینطور می تواند نظم اخلاقی را هم سامان دهد. مثلاً شهید سلیمانی یک الگوی ایثار و نظم اخلاقی است.
نحوه رفتار ایشان با کودکان، با محافظانشان، با اهل سنت، با غیر ایرانیان و… را می توان بعنوان یک مدل اخلاقی تعریف کرد و از آن برای شکل دهی به نظم اخلاقی استفاده نمود. مسأله اصلی ما نظم معنوی است. این نظم، یک نظم مضاعف و تازه ای برای امت اسلام می تواند خلق کند.
در دنیای غرب، عوامل انسانیِ تمدن را بیشتر از آنچه هستند به رخ می کشند. عامل انسانی هویت ساز را بسیار مورد تبلیغ قرار می دهند و هم عوامل دیگری را که نظم دهنده است. باید بتوانیم از ظرفیت های عظیم شخصیت های الگو نهایت استفاده را نماییم و این ظرفیت عظیم را در جهت هویت سازی و نظم معنوی عالی مد نظر تمدن اسلامی بهره گیریم.
اگر نتوانیم شخصیت های الگو را در ذهن فرزندانمان در مدارس جا بیاندازیم شهید سلیمانی ده سال دیگر از خاطره ها خواهد رفت. انسانی مثل شهید سلیمانی بزرگ بودنش حاصل تمدن غرب نیست بلکه در تقابل با آن است و این تقابل است که او را می سازد.
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب