انقلاب را با برقراری تعادل بین تاریخ باستان، اسلام و تشیع درک کنیم
به گزارش بلک بلاگ، موسی نجفی در سومین همایش بزرگداشت تاریخ نگاری انقلاب اظهار داشت: باید بین سه عنصر تاریخ باستان، اسلام و تشیع تعادل برقرار نماییم و از این تعادل در راستای فهم انقلاب استفاده نمائیم.
به گزارش بلک بلاگ به نقل از مهر، سومین همایش بزرگداشت روز تاریخ نگاری انقلاب اسلامی ظهر امروز دوشنبه ۲۹ بهمن در کتابخانه مجلس شورای اسلامی اجرا شد.
موسی نجفی نویسنده و پژوهشگر در این همایش اظهار داشت: وقتی بحث تاریخ نگاری انقلاب مطرح می شود، به طور معمول به سبب قرار گرفتن در دهه پنجم انقلاب، شاهد ظرفیت خواهی زیادی هستیم. تاریخ نگاری انقلاب به طور معمول به دو بخش تقسیم می شود؛ یکی مخالفت با رژیم پهلوی و دیگری ذات انقلاب که مهم ترین نقش آن، جایگزینی نظام شاهنشاهی با اسلام است. این تنها نفی جاهلیت نیست، بلکه فراتر از آنست. به عنوان مثال، تاریخ انقلاب فرانسه تنها به امپراتوری های فرانسه محدود نمی گردد، بلکه شعارهای بلندتری را در بر می گیرد. بنابراین، وقتی از انقلاب اسلامی و تاریخ آن صحبت می نماییم، باید دقت نماییم که تنها نفی دوره پهلوی مد نظر نیست.
وی اضافه کرد: نکته بعدی، واژه ای است که اخیراً مرسوم شده است: «ناترازی». این واژه به نظر من، واژه ای مدرن و مناسب در تاریخ است. سیاستمداران ما بیشترین ناترازی ها را در سیاست ایجاد می کنند. به نظر من، برای رؤسای قوا درجه اول، دانستن تاریخ ایران و جهان ضرورت دارد. آنها باید از مصلحت های خارجی آگاه باشند. این مساله برای ما بسیار حیاتی می باشد، برای اینکه رابطه تاریخ و سیاست بالاتر از آنکه تاریخ به سیاست نیاز داشته باشد، سیاست به تاریخ نیازمند است. سیاستمداران باید از تاریخ عبور کنند و از آن درس بگیرند. ابن خلدون می گوید «پشت صحنه تحولات سیاسی، یک ثبات وجود دارد که این ثبات همان قوانین تاریخی است.» شناخت این قوانین ثابت و متغیر، به ما اجازه می دهد تا در سیاست، اجتهاد نماییم. اگر این قوانین را درک نکنیم، نمی توانیم بین عرض و ذات تمایز قائل شویم. برخی مسایل عرضی و برخی ذاتی هستند و این فهم تاریخی است که به ما کمک می نماید تا تصمیمات درستی بگیریم.
این استاد تاریخ در ادامه اظهار داشت: نکته مهم دیگر این است که تاریخ نگاری انقلاب به مفهوم آزادی از سیطره شخصیت ها و تحقیرهایی است که می خواهند خودرا مطلق ببینند. انقلاب اسلامی دقیقاً به مفهوم آزادی از این سیطره و حاشیه ها است. اما چند نکته وجود دارد که به نظر من برای سیاست روز نیز مفید می باشد. اول اینکه تاریخ انقلاب را باید با ظرفیتهای آن شناخت. ما در آغاز انقلاب، بیشتر به تشکیل نظام توجه داشتیم، اما حال در دهه پنجم انقلاب، باید به تمدن عظیم چند هزار ساله ایران و رسیدن مردم به اسلام و تشیع عمیق دقت نماییم. این تمدن در عصر صفویه به اوج خود رسید و امروز شاهد بیداری عظیم اسلامی هستیم که می تواند این دو شاخص را تقویت کند. بنابراین، ما باید بین سه عنصر تاریخ باستان، اسلام و تشیع تعادل برقرار نماییم و از این تعادل در راستای فهم انقلاب استفاده نمائیم. این نیاز به نفی انسان ها ندارد، بلکه باید به هماهنگی بین این عناصر توجه کرد. رژیم پهلوی بود که این تعادل را به هم زد و این عناصر را در مقابل هم قرار داد.
نجفی اظهار داشت: فهم این ظرفیت ها بسیار اهمیت دارد. به عنوان مثال، وقتی از سپاه خشایارشاه صحبت می شود، برخی مورخین آنرا یک شکست بزرگ می دانند، اما سید جمال الدین اسدآبادی می گوید: «چرا نمی گویید که انتقال سه میلیون نفر از این سوی دنیا به آن سوی دنیا چه عظمتی دارد؟» این شکست ها، شکست های تکنیکی یا جنگی نبودند، بلکه ناشی از عدم انگیزه ملت هایی بود که زیر این پرچم بودند. فهم تاریخی هم از ملت خود دفاع می کند و هم علت شکست ها را تحلیل می کند. این فهم تاریخی به ما نشان میدهد که وقتی به ایران نگاه می نماییم، چه در تاریخ گذشته و چه در سده های اخیر، هر چه دینی تر و ضد اجنبی تر باشیم، موفق تر خواهیم بود. در دوره صفویه ۲۳۰ سال، قاجار ۱۴۰ سال و پهلوی ۵۰ سال، هر چه به سوی وابستگی بیشتر پیش رفتیم، از دین دور شدیم. از این تجربه می توانیم استفاده نمائیم. هر کسی که سلطه گرتر و وابسته تر باشد، باید دقیقاً برعکس عمل کند.
وی اضافه کرد: نکته دیگر این است که اعتمادسازی ای که غربی ها برای ما به وجود آورده اند و مسؤلان ما آنرا تکرار می کنند، بسیار زننده است. ما نباید اعتمادسازی نماییم، بلکه باید عکس آن عمل نماییم. دزد باید عذرخواهی کند و اعتمادسازی کند که دیگر خیانت نخواهد کرد. دیانت ما همان سیاست ماست. مرحوم مدرس نگفت که دین ما سیاست ماست، بلکه اظهار داشت: «دیانت ما سیاست ماست.» این جمله بسیار عمیق است. غربی ها پیشرفت خودرا مدیون این هستند که دیانتشان عین سیاستشان است. در صورتیکه در سکولاریسم، مسئولیت ها به دین پایبند نیستند. ما باید دیانت خودرا در سیاست پیاده نماییم. این جمله مدرس را می توانیم به عنوان یک الگو استفاده نمائیم.
این پژوهشگر اظهار داشت: امیرکبیر با دست خالی، در شرایطی که کاپیتولاسیون به ایران تحمیل شده بود و ۱۷ ایالت ایران جدا شده بود، توانست هم روسیه و انگلیس را تخلیه کند و هم کارهای بزرگی انجام دهد. او هیچ گاه نگفت که نمی توانم یا ندارم. امروز با این همه امکاناتی که داریم، چگونه می توانیم بگوییم نمی توانیم؟ این انقلاب به این عظمت، امام، سپاه، موشک و همه این امکانات را داریم، چگونه می توانیم بگوییم نمی توانیم؟ امیرکبیر در آن شرایط سخت، هیچ گاه نگفت نمی توانم. پس این درک از ظرفیتهای بسیار بالای ملت ایران است که باید مورد توجه سیاستمداران قرار گیرد. ملت ایران، ملتی متمدن با سابقه چند هزار ساله است که به اسلام رسید و تشیع را قبول کرد. این بزرگ ترین دستاوردی است که سیاستمداران ما باید از آن به عنوان برگ برنده در مقابل اجنبی بهره گیرند.
همایش یاد شده با قدردانی از موسی نجفی، هدایت الله بهبودی و رونمایی از دو کتاب «مدافعان حرم» و «تبعیدی ها و تبعیدگاههای عصر پهلوی» به انتها رسید.
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب