مطالعه و مرور كتاب؛

آمریکا اعتقاد دارد آشوب می تواند مقاومت ملی ایران را کاهش دهد

آمریکا اعتقاد دارد آشوب می تواند مقاومت ملی ایران را کاهش دهد

به گزارش بلک بلاگ، اساساً از دید آمریکایی ها آشوب می تواند دارای کارکرد تعدیل کننده در محاسبات امنیت ملی ایران باشد. از یک سو مشغول کردن سیستم از طرفی، رویارویی نظام و مردم که منجر به کاهش مقاومت ملی می شود.



به گزارش بلک بلاگ به نقل از مهر، کتاب «سراب سایه ها» نوشته مهدی محمدی اخیرا توسط انتشارات سوره مهر به چاپ سوم رسیده است که روایت تحلیلی از اغتشاشات سال قبل ایران را شامل می شود.
این کتاب شامل روایتی از آشوب های میانه سال ۱۴۰۱ با اتکا به مجموعه گسترده ای از داده ها و اسناد است و نویسنده اش تلاش دارد از خلال یک گفتگوی ذهنی با مخاطب، همزمان با مرور داده ها و اسناد و از راه ایجاد پیوند میان آنها، روایتی منسجم و عینی از این ناآرامی ها تولید نماید.
خواننده در حین خواندن این کتاب خواهد دید آشوب های سال ۱۴۰۱ به هیچ وجه یک پدیده ساده نبود و باید با آن با حداکثر پیچیدگی برخورد کرد. ترکیب وسیعی از زمینه های داخلی و اراده خارجی، این آشوب ها را به پدیده ای منحصر به فرد تبدیل نموده که مهدی محمدی کوشیده توضیحی دقیق برای پیچیدگی های آن پیدا کند.
«سراب سایه ها» در هفت فصل با عناوین زیر به نگارش درآمده است:
«لانگلی، واکنش به قدرت ایران»، «واشینگتن، آشوب های ۱۴۰۱ محصول کدام بسترها و زمینه ها بود؟»، «تل آویو، پروژه اسرائیلی آشوب چگونه در ایران اجرا شد؟»، «تهران، چگونه بزرگ ترین پروژه جنگ ترکیبی تاریخ برای القای وضعیت انقلابی در ایران اجرا شد؟»، «برلین، بازیگران خارج از ایران چگونه به کمک آشوب آمدند»، «لندن، مدخلی بر جنگ شناختی در آشوب های ۱۴۰۱» و «بیروت، آشوب های ۱۴۰۱ چگونه خنثی شد؟».
در فصل نخست کتاب که نام «لانگلی»، مقر سازمان سیا در ایالت ویرجینیای آمریکا، نامگذاری شده، یک مسأله بنیادین که این آشوب ها در واقع پاسخ به آن بوده، مورد بحث قرار گرفته است. مسئل اصلی در این فصل اینست که آشوب های ۱۴۰۱ نه از موضع قدرت غرب، بلکه از سر ضعف و کلافگی و کاملا به منزله واکنشی به افزایش بی سابقه قدرت ایران صورت گرفته است. کوشیده ام در این فصل نشان بدهم ایده رهبر معظم انقلاب اسلامی در اینباره، که رفتارهای غرب ضد ایران واکنشی و از سر ضعف است، نه یک شعار سیاسی، بلکه حقیقتی استراتژیک است. فصل اول عهده دار استدلال تفضیلی در اینباره است. این فصل همینطور شامل بحثی تفضیلی در رابطه با سیر تغییر راهبردهای غرب در رابطه با ایران است و در نهایت با بحثی کم و بیش بدیع در رابطه با جنگ هیبریدی تمام می شود.
فصل دوم به نام «واشینگتن» به زمینه ها می پردازد. در این فصل مساله اصلی اینست که زمینه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی که آشوب های ۱۴۰۱ را ایجاد کرد و به سرویسهای اطلاعاتی غربی امکان داد بی سابقه ترین پروژه امنیتی تاریخ را در ایران اجرا کنند، چه بوده است؟ این فصل بر ابعاد محرمانه یک پروژه بیست ساله ناپیدا در ایران تمرکزی جدی دارد که کوشیده با تشکیل یک تغییر اجتماعی گسترده، زمینه را برای پروژه های امنیتی مانند آشوب های ۱۴۰۱ آماده کند.
فصل سوم با نام «تل آویو» به شرح فرمول صهیونیست ها برای استارت آشوب در ایران می پردازد و شواهد در ارتباط با چگونگی شکل گیری پدیده مهسا امینی را با نگاهی تحلیل_ انتقادی بررسی می کند همینطور در این فصل به این سؤال پرداخته ایم که گروههای استراتژیک ایجاد کننده آشوب های ۱۴۰۱ کدام ها بوده و هر یک چگونه عمل کرده است. این فصل با پاسخ به یک پرسش بسیار چالش بر انگیز به آخر می رسد و آن پرسش اینست که مساله مهسا امینی و آشوب های ۱۴۰۱ پروژه ای مهندسی شده از جانب سرویسهای اطلاعاتی بوده یا این که باید آنها را خودانگیخته و بی ارتباط با یک دست پنهان و طراح خارجی دانست؟
فصل چهارم، که به نام «تهران» نامگذاری شده وقایع اصلی آشوب ها را در داخل کشور ارزیابی و تلاش می کند ضمن توصیف دقیق این وقایع را در قالب یک نظریه منسجم به هم مرتبط کند. ایده اصلی این فصل که در دو فصل بعد هم پیگیری می شود اینست که هدف کلان آشوب ها تحمیل دروغی بزرگ به اقلیتی از مردم ایران بوده و آن دروغ اینست که بنا بوده اقلیتی بسیار کوچک از مردم باور کنند که نظام جمهوری اسلامی رو به سقوط است و می شود به آسانی و در زمان کوتاه دست به براندازی زد.
فصل پنجم، با عنوان «برلین» مجموعه رویدادهای خارجی در رابطه با آشوب ها در بیرون از کشور را بررسی و آنها را به رویدادهای داخل ایران پیوند می دهد.
فصل ششم با عنوان «لندن» مختص بحثی نو در رابطه با چیستی جنگ شناختی است و سپس تلاش می کند نشان بدهد که کل پروژه آشوب های ۱۴۰۱ چگونه در چارچوب یک جنگ سطح بالای شناختی قابل صورت بندی و ارزیابی است. ایده اصلی در اینجا اینست که در آشوب های ۱۴۰۱ میدان در خدمت جنگ شناختی بوده نه برعکس.
فصل هفتم، با عنوان «بیروت» هم به این پرسش پاسخ می دهد که این برنامه چگونه خنثی شد و نظام جمهوری اسلامی چگونه توانست بازیگران این واقعه مهیب را ناکام بگذارد.
در ادامه برش هایی از این کتاب را مرور می کنیم؛
آشوب های ۱۴۰۱ دقیقا در این پارادایم قرار دارد. این آشوب زمانی رخ داد که مذاکرات هسته ای پنهان میان ایران و کشورهای غربی در اوج قرار داشت و تصور غربی ها این بود که می توانند «کمی به آشوب زمان بدهند» همان کاری که در سال ۱۳۸۸ بشکلی دیگر و در زمانی طولانی تر انجام دادند و سپس به سخت گیرانه تر کردن درخواست های خود و نرمش بیشتر از سوی ایران امیدوار باشند. در فصول دیگر این کتاب خواهیم دید که چگونه آمریکا با عجله در میانه مذاکرات و با بیان صریح این که قصد تقویت آشوب ها را دارد مذاکرات با ایران را قطع کرد و بعد از پرده درخواست هایی اضافی مانند کاهش همکاری نظامی با روسیه و پذیرش محدودیت در صنعت پهپادی را به درخواست های خود افزود. در واقع این مورد بسیار زود خویش را نشان داد که یکی از اهداف کلیدی آشوب ها اثرگذاری بر مذاکرات هسته ای و سوق دادن ایران به سمت «امتیاز بیشتر در مقابل مطالبات کمتر» در مذاکرات بوده است.
اساساً از دید آمریکایی ها آشوب می تواند دارای کارکرد تعدیل کننده قوی در محاسبات امنیت ملی ایران باشد. از یک سو مشغول کردن سیستم درگیر کردن انرژی و مستهلک کردن توان آن به زعم غربی ها مجموعاً قدرت ملی ایران برای ایستادگی در مقابل فشارهای طرف خارجی را کمتر می کند؛ از طرفی، با رویارو قرار دادن نظام و بخشی از مردم توان مقاومت ملی ایران را می کاهد و این محاسبه را در ذهن مسؤلان ایرانی بوجود می آورد که باید برای آرام کردن جامعه به سازش در سیاست خارجی تن بدهند از طرف سوم هم در صورتیکه ایران به مقاومت ادامه بدهد آشوب زمینه بین المللی لازم را برای تشدید فشار بر ایران را مهیاتر و اعمال دور جدیدی از فشارها بر ایران را آسان تر می کند. بعداً خواهیم دید که آیا این معادله در سال ۱۴۰۱ جواد داد یا خیر، اما در این که غرب برپایه چنین راهبردی عمل کرد و آشوب های ۱۴۰۱ در کنار دیگر اهداف، این هدف مهم یعنی تعدیل موضع استراتژیک ایران در رابطه با پیوند هسته ای را هم دنبال می کرد، هیچ تردیدی وجود ندارد.
***
این استدلال که یکی از ریشه های ناآرامی ها و آشوب ها در ایران نبودن اصلاح طلبان در حاکمیت و به اصطلاح یکدست بودن نظام است، اساساً گرفتار مشکل است و با عملکرد تاریخی مدعیان اصلاحات در ایران هیچ همخوانی ندارد. اصلاح طلبان در ایران هیچگاه نه تنها مانع بحران و آشوب نبوده اند، بلکه همواره و تقریبا در همه ادوار آشوب در ایران یا گروهی بوده اند که آشوب را کلید زده اند، مانند ۱۳۸۸ یا به طول کامل با آن همراهی کرده و به مثابه ایجاد کننده مقدمه و همکار آشوب عمل کرده کرده اند، مانند آشوب های ۱۴۰۱ یا ظاهراً سکوت کرده و در واقع از قافله عقب مانده اند، مانند آشوب های ۱۴۰۱ یا ظاهراً سکوت کرده و در واقع از قافله عقب مانده اند، مانند آشوب های ۱۳۹۸ که تازه در آن هم سکوت صرفا در برابر آشوب و خشونت بوده، والا تا جایی که توانسته اند اصل نظام را متهم کرده و در واقع آشوبگران را با شیوه های مختلف تطهیر کرده اند. ضمن این که در همان آشوب های ۱۳۹۸ هم عامل اصلی آشوب خطای فاحش رئیس جمهور مورد حمایت غرب گرایان در اعلام یکباره گرانی بنزین بوده است. در واقع این قاعده ای تاریخی است که هرگاه اصلاح طلبان درون حاکمیت بخصوص دولت حضور داشته اند، از امکانات خود برای تشدید تنش های اجتماعی و ایجاد تقابل میان مردم و اصل نظام به شدیدترین وجه ممکن بهره برده اند تا بتوانند در قالب راهبرد فشار از پایین چانه زنی در بالا از نظام امتیاز بگیرند به صورت مشخص دربازه آشوب های ۱۴۰۱ شواهدی وجود دارد که نشان داده است کشورهای غربی طراحی کننده آشوب به دنبال آن بوده اند که نهایتا میوه آشوب های ۱۴۰۱ توسط اصلاح طلبان چیده شود. اطلاعاتی وجود دارد که نشان داده است غربی ها از این که آشوب ها نتوانست ظرفیتی ایجاد نماید که اصلاح طلبان بتوانند کار را به دست بگیرند و اپوزیسیون خارجی نتوانسته کار را به آنها پاس بدهد تا بعنوان رهبران داخلی آشوب عمل کنند بشدت ابراز نارضایتی کرده و آنرا جز دلایل اصلی شکست پروژه خود ارزیابی کرده اند.
***
آنچه سرویسهای اطلاعاتی غربی در رابطه با نحوه حضور ایران در مسابقات جام جهانی قطر انجام دادند از جهات مختلف بسیار حائز اهمیت و حاوی درسهای فراوانی است پیش از هر چیز آن چه اهمیت دارد اینست که اگر این پروژه با موفقیت همراه می شد می توانست ضربه کاری به هویت ملی جامعه ایرانی وارد کند و سطح تعلق به نمادهای ملی را به صورت اساسی گرفتار ضربه کند احتمالا آن چه سرویسهای اطلاعاتی طراحی کننده این پروژه در سر داشتند هم همین بوده است که با یک ریسک بزرگ صربه ای کاری به تعلقات میهنی ایرانی ها وارد کنند و بدین سان یکی از اصلی ترین موانع ذهنی برای دست زدن به آشوب و خشونت از جانب مردم را از میان بردارند از این منظر آن چه در رابطه با کوشش برای ضربه زدن به حضور تیم ملی ایران در جام جهانی قطر انجام شد یک عملیات شناختی با کارکرد دوگانه بوده است: کارکرد اول این عملیات شناختی این بود که همان گونه که گفتیم با سست کردن تعلقات ملی در ذهن جامعه، آشوب و خشونت را مشروع و هزینه این اقدام را در ذهن مرتکبان آن حداقل کند؛ کارکرد دوم این پروژه قرار دادن آن در متن پروژه کلان تر آسان، ممکن و نزدیک نشان دادن براندازی و تشدید ایده رفتنی بودن نظام بوده است جالب است که این مسیر هم قرار بوده به همان مقصد منتهی شود. اگر به واقع یک دو قطبی شدید در رابطه با حمایت کردن یا نکردن از تیم ملی به راه می افتاد یا اگر جامعه در اینباره واقعاً دو پاره می شد و خشونت هایی میان دو طرف در می گرفت یا اگر سرویسهای اطلاعاتی موفق می شدند واقعاً جنبش باخت طلبی را در بخشی از جامعه ایران عمومی کنند و یک حرکت اجتماعی که مضمون اصلی آن ابراز ناراحتی از پیروزی تیم ملی و کوشش برای باخت آن باشد ایجاد کنند، در واقع گام مهمی برای ایجاد تلقی نزدیک بودن براندازی برداشته بودند و این می توانست جانی باردیگر به آشوب ها بدهد و حرکت آشوبگران در خیابان را مجدداً احیا کند. نظامی که مردم آن حتی از تیم ملی شأن قطع تعلق کرده و برای باخت آن در مسابقات جهانی تلاش می کنند چرا باید دوام بیاورد؟ این ایده ای بود که سرویسهای اطلاعاتی طراحی نموده بودند تلاش می کردند آنرا به جامعه تزریق کنند.
چاپ سوم این کتاب با ۳۶۰ صفحه، شمارگان هزار و ۲۵۰ نسخه و قیمت ۲۲۰ هزار تومان عرضه شده است.

0.0 از 5
1402/09/27
11:51:54
340
تگهای خبر: برنامه , رمان , سرویس , سیستم
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
X

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۷ بعلاوه ۳